سالارم خیلی دوست دارم
این شعر یادآور سفر مون تقدیم به مونس جانم
توی شیرینی ، تو اول ، قند دوم می شود
مزه سوهان اعلا پیش تو گم می شود
بین قطاب و گز و نقل محلی ساده است
حدس اینکه طعم لب های تو چندم می شود
روزها رد می شود چشمت شرابی کهنه تر
پلکهایت کم کمک تبدیل به خم می شود
هر کجا ساکن شوی در نقشه، مانند شمال
جمعیت آنجا دچار تراکم می شود